
استاد سطوح عالی؛ شاگرد آیت الله شاهرودی (نام محفوظ)
در فضای فکری و رفتاری بخشی از طلاب انقلابی متأسفانه صرف دغدغهمندی و انگیزههای انقلابی دیده میشود؛ بیآنکه برای این هدف مقدس آنگونه که باید و شاید تلاشهای علمی و عملی لازم صورت گیرد. حرکتهای ما بسیار دور است از نیل به انقلابیگری حقیقی؛ حال آنکه به صرف ادعا که تغییری حاصل نمیشود.
آنچه در جریان انقلاب برای طلبه مفید است مجهزشدن به سلاح علم است. سرباز امام زمان (عج) اگر مسلح باشد هرجا به او گفتند کار کن میتواند بایستد و قوی کار کند. بنابراین لازمه توانمندی طلبه تخصص است.
اولین ویژگی مرحوم آیتالله شاهرودی همین تخصص است. ایشان ۱۴ سال در عصر طلایی نجف، شاگردی اساتید بزرگی همچون امام خمینی، شهید صدر و مرحوم آیتالله خویی را داشته است. در آن چند سال بصورت جدی در درس متمحض شدند و به سطحی از قوت علمی رسیدند که برای هر کاری مفید بودند و از همان موقع استفاده از ایشان شروع شد.
وقتی آیتالله شاهرودی به ایران عزیمت کردند حضرت امام با واسطه برای ایشان صدهزار تومان -پول خیلی زیادی در آن سالها بود- میفرستند و میگویند شما فقط به درس و بحث مشغول باش. آن زمان ایشان کرسی تدریس خارج داشت و پیش از سی سالگی از شهید صدر اجازه اجتهاد گرفته بود. این آیندهنگری حضرت امام را نشان میدهد که ایشان به عنوان یک متخصص (مجتهد) قوی انقلابی درس را رها نکند. مدتی بعد مجدد حضرت امام برای ایشان مبلغ صدهزار تومان میفرستند.
از ایشان در مجلس اعلای عراق، قوه قضاییه، هماهنگی بین سران قوا، شورای نگهبان، مجمع تشخیص مصلحت نظام و ... استفاده شد چون مجهز به سلاح علم بودند. تا آنجایی که اطلاع داریم امام خامنهای بعد از مرحوم شاهرودی فردی را به عنوان مسؤول هماهنگی بین قوا تعیین نکردند.
آیتالله شاهرودی خود را به معنای واقعی کلمه سرباز ولیفقیه میدانست. از آیتالله شب زنده دار نقل است که در یکی از جلسات فقهی فقهای شورای نگهبان با امام خامنهای، حضرت آقا میفرمایند آقایان مراقب سلامتی خودشان باشند. مرحوم هاشمی شاهرودی در پاسخ میگویند خدا شما را نگه دارد؛ ما که سربازیم.
یک وقت ما میگوییم ما که سربازیم؛ یک وقت آقای شاهرودی با آن بنیه علمی اجتهادی میگوید. شخصیتی که نزد عراقی و ایرانی و انقلابی و غیر انقلابی مجمع نظر همه انظار بود و کسی اجتهاد و علمیت قوی وی را منکر نبود.
وقتی ایشان ریاست قوه قضاییه را قبول کردند برای عدهای از اهل علم این کار خیلی سنگین بود و این را از شأن ایشان به دور میدیدند؛ اینکه یک شخصیت علمی وابسته به انقلاب شود برای برخی قابل تحمل نبود! چراکه میگفتند شما در قم میماندید و مهیای فراهم کردن مقدمات مرجعیت برای خود میشدید نه اینکه یک مسؤول حکومتی شوید.
برای ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام ایشان اصلا نمیخواستند بروند؛ اما وقتی آقا دستور دهند سرباز انقلاب مطیع است.
متأسفانه برخی طلاب انقلابی ما به ادنی بهانهای از رسیدن به تخصص فرار میکنند . و تعیین وظیفههای خیلی کوچک و کماثر از وظیفه اصلی فرار میکنند!
کسی که میتواند یک شهر را اداره کند به بهانه یک کانون فرهنگی، برای همیشه برد کاری خود را متوقف بر همان کانون میکند. در صورتی که با چند سال تمرکز علمی بجای یک مسجد، مساجد یک شهر و بلکه یک کشور را میتوانست اداره کند.
امام خامنهای مکرر به طلاب گوشزد کردهاند که بی مایه فطیر است و باید درس بخوانند. ادعای انقلابیگری به درس خواندن است.
وقتی هم قرار است وارد درس شویم باید کار را محکم کنیم. به یک شخصیت علمی بدل شویم که علمیت وی قابل انکار برای کسی نباشد همچون آیتالله شاهرودی.
وقتی آقای شاهرودی رییس قوه شدند آبرو و زینت نظام شدند و برای همین برخی خیلی دردشان گرفت.
زمانی طلبهای آمد نزد مرحوم شاهرودی و گفت: مدتی درس شما شرکت کردم و و بعد رفتم هجرت و اکنون آمدم دوباره درستان شرکت کنم. آقای شاهرودی گفتند این چه طرز درس خواندن است؟ بنشین درست را تمام کن. شهید صدر چهار سال پایش را از نجف بیرون نگذاشت. شما هر روز یک جایی هستید.
حال حساب کنید چقدر طلاب خوشفکر انقلابی آن وقتی که میتوانستند درس بخوانند و متخصص شوند نخواندند و از بین رفتند.
جنبه دیگر مرحوم شاهرودی محکم درس خواندن ایشان بود. تا کسی نتواند به علمیت ایشان ایراد بگیرد و بعد مثل سرباز وارد نظام شدند و اثرگذار بودند. چقدر تأسفآور است برخی طلاب انقلابی با چفیه اما با غیبتهای زیاد، کیفیت درس پایین و همیشه در حال غز زدن و اعتراض!
انشاءالله همه طلاب عزیز انقلابی بتوانند همچون آیتالله شاهرودی و استاد بزرگوارشان شهید صدر جامع علمیت و انقلابیگری باشند و برای حوزه و نظام، زینت و فخر باشند.
برگرفته از کانال منهاج